کاج کالیم در این قرن وحشی، خدا کند برسد دانه های ما..

عوامفریبی به اسم کودک همسری!


طرح افزایش حداقل سن ازدواج که مدت‌هاست از سوی برخی نمایندگان مجلس پیگیری می‌شد، چندی پیش از سوی کمیسیون قضایی مجلس رد شد. نمایندگان موافق طرح، مسئله را به پدیده اجتماعی کودک همسری تقلیل داده‌ و هدف پیگیری خود از چنین طرحی را مبارزه با کودک‌همسری بیان کرده‌اند و سعی دارند با ایجاد فضایی احساسی، افکار عمومی را متاثر کرده و با خود همراه سازند.

 فراکسیون زنان مجلس دهم با همراهی معاونت زنان ریاست ‌جمهوری، از آذر ماه سال ۹۵ در حال پیگیری طرحی با عنوان «افزایش حداقل سن ازدواج» بوده است. این طرح، که با هدف افزایش حداقل سن ازدواج دختران از ۱۳ سال به ۱۶ یا ۱۸ سال مطرح شده بود از سوی کمیسیون حقوقی مجلس شورای اسلامی رد شد. کارشناسان و پژوهشگران بارها به بیان ابعاد و پیامدهای منفی تصویب طرح افزایش حداقل سن ازدواج پرداخته و به پرسش‌های پیگیران و موافقان طرح پاسخ داده و دلایل آنان را رد کرده‌اند.
 این‌بار پس از مخالفت کمیسیون حقوقی برخی نمایندگان مجلس، از طرح «افزایش حداقل سن ازدواج دختران» به عنوان «ممنوعیت کودک همسری» یاد کردند و برخی رسانه‌ها با طرح کلیدواژه‌هایی چون «کودک همسری»، «کودکان بیوه»، «افزایش کودک همسری در ایران» و... به جوسازی علیه رد شدن طرح مذکور پرداختند. از طرفی همسویی و حمایت رسانه‌های غربی با تصویب چنین طرحی و هجوم پس از رد شدن در کمیسیون حقوقی سؤال برانگیز است.

کودک همسری؛ لفظ غلط به کارگرفته شده
تعریف سن پایان کودکی در کشورها و فرهنگ‌های گوناگون متفاوت است. در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد سن کودکی این گونه تعریف شده است: «کودک هر انسانی که زیر هجده سال تمام باشد گفته می‌شود؛ مگر اینکه مطابق قانون حاکم بر آن شخص، سن کمتری برای رشد او مقرر شده باشد». طبق چنین تعریفی کودکی در ایران براساس قانون حاکم بر کشور باید تعریف شود، در حقوق ایران مانند بیشتر نظام‌های حقوقی، دوره کودکی به دو دوره قسمت می‌شود، دوره تمیز و دوره عدم تمیز. قانون برای پایان هر کدام از این دوره‌ها سن مشخصی تعیین نکرده زیرا پایان کودکی و رشد هر فرد بنابر ژنتیک، اقلیم، فرهنگ و.. با فردی دیگر متفاوت است. بنابراین منطقی است افرادی که زودتر دوره رشد و بلوغ خود را پشت سر می‌گذارند ممکن است ازدواج هم بکنند و اگر فردی بعد از پایان بلوغ و رشد خود ازدواج کند حتی اگر در سنین 13 تا 16 سالگی باشد نمی‌توان به او کودک و ازدواج او را ازدواج کودکان گفت. 
همچنین این ازدواج‌ها، بخش زیادی از ازدواج‌های موفق در جامعه است، سینا کلهر دبیر فرهنگی مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید: کمترین میزان طلاق و بیشترین رضایت از زندگی مربوط به ازدواج‌هایی است که همه فکر می‌کنند آسیب‌ها در آن بسیار زیاد است، بررسی‌ها نشان می‌دهد بهترین سن ازدواج برای دختران ۱۵ تا۱۹ سال و برای پسران ۲۱ تا ۲۴ سال است.
ازدواج اجباری در هر سنی غلط است
جامعه‌شناسان، کودک همسری را شکلی از ازدواج اجباری تعریف می‌کنند، آنها می‌گویند دختران خردسال و کودک به اجبار به عقد مردانی بزرگسال درمی‌آیند و یا آنکه خانواده‌ها دختران نابالغ خود را می‌فروشند. یحیی کمالی‌پور، عضو کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس شورای اسلامی درباره کودک همسری گفته است: « درحال حاضر پدیده کودک همسری در جامعه به‌صورت خیلی نادر وجود دارد و به آن صورت فراگیر و تبدیل به معضل نشده است که نیاز به تغییر قانون داشته باشد». ازدواج اجباری دختران در هر سنی باطل است و اگر در ایران ازدواج اجباری و مخصوصا ازدواج اجباری دختران نابالغ وجود دارد باید در زمره آسیب‌های اجتماعی برای حل این موضوع برنامه‌ریزی و اقدام فرهنگی انجام شود.

ازدواج‌های زیر 16سال کودک همسری نیست

موافقان طرح افزایش حداقل سن ازدواج مهم‌ترین هدف خود را مبارزه با کودک همسری که در زمره آسیب‌های اجتماعی قرار دارد، بیان می‌کنند. اولا باید در نظر داشت، به کار بردن«کودک همسری» درباره ازدواج‌های زیر 16 سال غیرعلمی و غلط است، چرا که این ازدواج‌ها با تعریفی که از کودک همسری می‌شود مغایرت داشته و با واقعیت جامعه انطباق ندارد. 
بنابراین با وجود نادر بودن پدیده کودک همسری چنانچه اصرار به پیگیری پدیده کودک همسری وجود دارد نباید این شکل از ازدواج‌های اجباری را به کل ازدواج‌های ثبت شده تعمیم داد و قانون کلی برای آن وضع کرد، همان‌طور که این پدیده نادر و استثنا در جامعه است باید اقدامی مستثنا و خاص در برابر آن انجام داد.
+یادداشتم در روزنامه کیهان که در تاریخ 19 دی منتشر شد.
http://kayhan.ir/fa/news/151849
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی

چند نکته درباره ماجرای نامه به رهبری



1- چند روز پیش نامه ای از سوی مجمع عدالتخواه دانشگاه تهران به رهبر انقلاب منتشر شد که در آن از رهبری خواسته شده بود در آستانه پیروزی انقلاب به دانشگاه تهران بیایند و.. ، نامه را ندیده بودم و از دوستی در همین حد شنیدم. چه کار جالبی!

تایید همانا و با خبر شدن از حواشی های انتشار این نامه همانا!

ملزم شدم که نامه را بخوانم و بعد نظر دهم. بهتر بود دوستان ما در دانشگاه تهران با دقت بیشتری دست به نگارش می زدند و البته در بازخوانی مبانی خود اهتمام بورزند! پس از حواشی های ایجاد شده و سوء استفاده رسانه های بیگانه دوستان آرمان تهران تلاش کردند مرزبندی کنند و خلاصه به هر ضربی متوسل شدند تا بگویند غلط کردیم!



2- پس از آب ریخته شده و حواشی های چند روزه و برچسب زنی ها و تکفیرهای اخیر دوستان در مجمع عدالتخواه شیراز نامه ای منتشر کرده و از حرکت دوستان آرمان تهران حمایت کرده و حضرت آقا را به شیراز دعوت کرده اند.





اما در تحلیل کار این دو تشکل چند نکته قابل ذکر است.



یکم:

ادبیات و رفتار ما در تشکل بسیار حائز اهمیت است. اگر دوستان آرمان تهران در نگارش نامه به ادبیات دقت کرده بودند این نامه در معرض سواستفاده دشمن قرار نمی گرفت. علاوه بر ادبیات فقر مبنایی هم چنین مشکلاتی را به بار می آورد، به قول استاد بزرگوار خانم فاضل

برای قیام لله روشها بستگی دارد به:

ظرفیت سازی امت
ظرفیت سنجی امام
موضع سنجی طاغوت

باید اینها رصد شود تا هر روشی که در پیش گرفته میشود ، نهایتا موجب انسجام بیشتر درونی جبهه حق و مرزگذاری با باطل شود.



دوم:

سوال از رهبری مانعی ندارد، و فی نفسه این کار ایرادی ندارد. رهبری بارها در دانشگاه ها حاضر شده بودند و ایراد سخنرانی کردند.

هر سال به دعوت معظم له دانشجویان به طرح سوال نزد ایشان می پردازند و دانشجویان در طرح سوال و بحث نزد ایشان کاملا آزاد هستند.

بنابراین جای تعجب است که چرا دوستان آرمان تهران از سوی جریان حزب الله تکفیر شدند!



سوم:

اولویت در کارها اهمیت دارد. شکی نیست که در بحران اقتصادی قرار داریم و بیشترین هزینه این بحران به رهبری تحمیل می شود. دانشجوی متعهد انقلابی بایست در شناسایی مسائل و اولویت بندی ها هوشیار باشد.

اینکه چنین نامه ای تحمیل هزینه به رهبری است یا خیر به نظر نگارنده به بازخوردهای جریان انقلابی بستگی داشت!
اولین ضربه را جریان حزب الله وارد کرد!!
تکفیر کردن این نامه و امثالهم هزینه های بیشتری برای رهبری ایجاد می کند. چرا پس از انتشار نامه آن را تفسیر به آزادی بیان نکردیم؟
ما می توانستیم این مسئله ای که در ظاهر خط های قرمز برخی را رد کرده به فرصت تبدیل کنیم!



چهارم:

پس از ایجاد حواشی ها و دعواهای داخلی انتشار نامه از سوی مجمع عدالتخواه شیراز ضربه دیگری بود .

باید دوباره بگویم سوال و مطالبه از رهبری ایرادی ندارد اما بهترین عمل دو ویژگی دارد

"بهترین عمل در بهترین مکان در بهترین زمان"

اینکه تشکل دانشجویی بهترین مکانی برای طرح سوال و مطالبه است بر هیچ کسی پوشیده نیست ، اما اینکه مناسب ترین زمان چه وقت است جای تامل دارد!

دوستان در مجمع عدالتخواه شیراز جدای از محتوای نامه و ادبیات که جای نقد دارد با انتشار این نامه در بدترین زمان ( بی ظرفیتی جماعت حزب الله و حواشی ها و جدل ها ) فرصت طرح مطالبه صحیح را سوزاندند و بار دیگر در معرض فشارها و اتهامات قرار گرفتند!

پنجم:

سومین ضربه ای که دوستان عدالتخواه می توانند وارد کنند، صف بندی حول این دو نامه است!!

سومین ضربه این هست که تمام تکالیف رها شود و هنوز بر سر تقدم عدالت و ولایت دعوا باشد و فرصت ها و زمان ها و انرژی ها به هدر رود و لجبازی ها و...

این سومین ضربه و بدترین ضربه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی

دباغ برای من الگو نیست!!

ملاقات دوم

خانم رضوانه دباغ



مادر پتویی! دختر پتویی!


شب اول، آن محیط برای رضوانه خیلی وحشتناک و خوف آور بود، دائم به خود می لرزید و دستش را به دستان من می فشرد. البته من نیز دست کمی از او نداشتم، ولی باید برای حفظ روحیه دخترم خود را استوار و مسلط نشان می دادم تا او بتواند در برابر شکنجه هایی که در روزهای بعد پیش رویش بود داوم بیاورد و خود را نبازد.
 
مأموران به بهانه جلوگیری از خودکشی و حلق آویز شدن، چادر از سرمان گرفتند. برایم خیلی روشن بود که انگیزه و هدف واقعی آن ها از این کار، دریدن حجاب - نماد زن مؤمن و مسلمان- و شکستن روحیه ما بود، از این رو ما نیز از پتوهای سربازی که در اختیارمان بود برای پوشش و به جای چادر استفاده می کردیم. عمل ما در آن تابستان گرم برای مأموران خیلی تعجب آور بود، آن ها به استهزاء و مسخره ما را «مادر پتویی! دختر پتویی!» صدا می کردند.
 
جلادان کمیته در ادامه کارهای کثیف شان چند موش در سلول رها کردند که دخترم می ترسید و وحشت می کرد و خودش را به من می چسباند و می گریست. تا صبح موش ها در وسط سلول جولان می دادند و از در و دیوار بالا و پایین می رفتند.
 
در آن شرایط و اوضاع، باید به دخترم دلداری می دادم، ولی به دلیل ترس از میکروفون های کار گذاشته شده و شنیدن حرف هایمان، پتو را به سر می کشیدم و به بهانه خوابیدن، در همان وضعیت خیلی آهسته و آرام برایش صحبت می کردم تا بداند اوضاع از چه قرار است.
 
آن شب دهشتناک به سختی گذشت. صبح هر دوی ما را برای بازجویی و شکنجه بردند. چون پتو به سر داشتیم، خنده های تمسخرآمیز و متلک ها شروع شد: حجاب پتویی! مادر پتویی! دختر پتویی! ...پتو پتویی! یکی گفت: کجاست آن خمینی که بیاید و شما را با پتوی روی سرتان نجات دهد و .... خلاصه ما را حسابی دست انداخته و مسخره کردند. در آن وضع چون عروسک های خیمه شب بازی برایشان بودیم! بعد شکنجه شروع شد؛ شوک الکتریکی و شلاق...
خاطرات مرضیه حدیدچی،صفحه 73



قرار گذاشتیم رضوانه خانم را هرطور شده ببینیم، از دیدار مادرشان محروم مانده ایم
در ذهنم سوالاتی داشتم،کتاب خاطرات خانم حدیدچی را خوانده بودم و مصاحبه های مختلف و نظرات دیگران راجع به ایشان را.

تصورم این بود که خانم دباغ یک شخصیت استثنایی تکرار نشدنی باشد! و گاهی به این فکر میکردم که نمیتواند الگوی مبینی برای زن ایرانی باشد
انچه که به من رسیده  شخصیتی از طاهره دباغ ساخته بود که همه چیز را فدای چیزی که خودش میخواهد میکند!
رسیدگی به خانواده و همسرداری اصلا در اولویت او نبوده!
مرضیه حدیدچی یک مبارز انقلابی ، فردی آگاه، شجاع ، جسور ،کسی که فرمانده سپاه میشود،
آموزش چریکی می بیند، محافظ امام میشود، یکی از سه نماینده امام برای رساندن پیام ایشان به گورباچف میشود، نماینده مجلس میشود و..

یک شخصیت کماندویی!

" زن ایرانی در ایران اسلامی، باید کوششش این باشد که هویّت والای زن اسلامی را آن‌چنان زنده کند که چشم دنیا را به خود جلب کند. این امروز وظیفه‌یی است بر دوش زنان مسلمان؛ بخصوص زنان جوان و دختران دانش‌آموز و دانشجو. هویّت اسلامی این است که زن در عین این‌که هویّت و خصوصیت زنانه خود را حفظ میکند - که طبیعت و فطرت است و برای هر جنسی خصوصیات آن جنس ارزش است - یعنی آن احساسات رقیق را، عواطف جوشان را، آن مهر و محبت را، آن رقّت را، آن صفا و درخشندگی زنانه را برای خود حفظ میکند، درعین‌حال، هم باید در میدان ارزشهای معنوی - مثل علم، مثل عبادت، مثل تقرّب به خدا، مثل معرفت الهی و سیر وادیهای عرفان - پیشروی کند، هم در عرصه مسائل اجتماعی و سیاسی و ایستادگی و صبر و مقاومت و حضور سیاسی و خواست سیاسی و درک و هوش سیاسی، شناخت کشور خود، شناخت آینده خود، شناخت هدفهای ملی و بزرگ و اهداف اسلامی مربوط به کشورهای اسلامی و ملتهای اسلامی، شناخت توطئه‌های دشمن، شناخت دشمن، شناخت روشهای دشمن باید روزبه‌روز پیشرفت کند و هم در زمینه ایجاد عدل و انصاف و محیط آرامش و سکونت در داخل خانواده باید پیشرفت داشته باشد." بیانات آقا در چمع بانوان 30/06/79




اگر الگوی  زن مسلمان ایرانی باید به سه بعد توجه داشته و رشد کرده باشد دباغ نمیتوانست برای من الگو باشد!
 
...

 با خواهرانم  در جنبش عدالتخواه مطرح کردم که به ملاقات رضوانه خانم برویم، استقبال شان انگیزه پیگیری و گرفتن وقتی برای ملاقات را به من داد.
دومین پنجشنبه آذرماه 97 قسمت مان شد. 5 نفر بودیم، گلدان شمعدانی صورتی رنگی را برای هدیه خریدیم.

قرارمان ساعت 15 بود و با بیست دقیقه تاخیر بالاخره رسیدیم.

برایم مهم بود که سبک زندگی شان چگونه است؟! از آدرس خانه شان تا بوی و رنگ زندگی شان!
در خانه شان که باز شد ابتدا عکس آقا را دیدم و کمدی فلزی آن طرف تر که عکس قدیمی از امام بود.(و بعدا فهمیدیم بیشترین کتابهای داخل کمد از امام است)
چایی آوردند و میوه.
رضوانه خانم زنی مهربان بود و بررسی هایم به من فهمانده بود که از مصاحبه کردن فراری است فکر میکردم به یادآوردن خاطراتش از زمان انقلاب و به خصوص زندان و شکنجه های روحی و جسمی ساواک آزارش می دهد و به این خاطر است که از مصاحبه کردن دوری میجوید.

اما وقتی با ایشان گفت گو می کردیم دو دلیل را از بیانشان فهمیدم
اول آنکه خضوع داشتند و کار و فعالیت هایشان را هیچ میدانستند و دوم ترس از تقطیع و گزینشی برداشت کردن  حرف هایشان را داشتند!

بماند که مجابشان کردیم بیان کردن خاطرات ثبت آنها تکلیف است !

رضوانه خانم صدای آرامی داشت، نگاه مادرانه ای به ما داشتند
بعد حال و احوال کردن از فعالیت های کنونی شان پرسیدیم

سر درس خانم بروجردی می رفتند ( دختر آیت الله بروجردی) و فعالیت های فرهنگی و تربیتی برای کودکان و مادران بی سرپرست و بدسرپرست داشتند.
از امید داشتن و روحیه انقلابی گفتند
راه پیشرفت انقلاب را در تربیت اسلامی می دانستند و مادران و زنان که مربیان اصلی هستند

در اینجا بود که از مادر خود گفتند!

بالاخره سوالات ذهنی من درباره این شخص روشن شد!

"مادرم زنی مهربان بود، او تلاش می کرد فرزندان خود را تربیت اسلامی کند
آموزه های دینی و قرآنی او بر قلب ما مینشست، لازم نبود به ما بگوید اینکار را بکنیم یا نکنیم، رفتار صحیح او به همراه محبتی که به ما می کرد کافی بود
ماه رمضان ها شوق روزه گرفتن داشتیم، سحری ها همیشه آبگوشت درست میکردند به همراه سبزی تازه
جوری صدای ما میزدند که با آسودگی سحری را میخوردیم و جمع می کردیم و با هم دعای سحر را می خواندیم

همیشه برنامه زیارت داشتیم و شوق داشتیم برای زیارت، مادر همیشه خوراکی هایی را برای ما بچه ها به همراه داشت..

دوستان زیادی داشتند، خانم های زیادی بودند و هستند که ما به آنها خاله میگوییم..."

خانم دباغ در مبارزه تنها نبوده است، بلکه خانواده یک تشکیلاتی برای مبارزه بوده تمامی فرزندان ،مادر و پدر
رضوانه خانم میگفت این تنها خانواده ما نبود که تشکیلاتی برای مبارزه شده بود بسیاری از خانواده ها اینگونه بودند و البته نقش زنِ خانواده بسیار اهمیت دارد " بسیج یک زن، بسیج یک خانواده است."



خوشحال شدم خانم دباغ برایم واقعی تر شده! و آنجایی که رسالت خود را به عنوان مادر باید انجام دهد، به بهترین نحو انجام داده است.

او منظم و خوش سلیقه هست
جوری فرزندان خود را تربیت کرده که در غیاب او وقتی که در خارج کشور است مسئولیت های داخل خانه را دختر بزرگتر یعنی راضیه خانم انجام میدهد، تمام مسئولیت های یک زن با چندین بچه کوچکتر از خود! راضیه خانم 16ساله بوده که خانه بدون پدر و بدون مادر را اداره می کرده!


خانم دباغ معرفی نشده و انجایی هم که معرفی شده به خوبی معرفی نشده چرا که فقط یک بعد ایشان پرداخته شده است.

من این را به رضوانه خانم گفتم
ایشان هم یک خاطره بامزه تعریف کرد، از این قرار که سالهای پیش از تلویزیون زنگ میزنند و می گویند قرار است سریال خانم دباغ را بسازند، رضوانه خانم هم می گویند متنی که قرار است سریال ساخته شود را برایش ارسال کنند

متن را که می خوانند برای ما قسمتی را شرح دادند :" خانم دباغ می پره بالای درخت و مسلسل رو می گیره دستش.." البته این ها را آب و تاب و محکم گفتند که همه خندیدیم!!

خودشان هم کلی خندیدند و قصدشان هم همین بود
رضوانه خانم میگفت وقتی اینها را برای مامان خواندم کلی خندید و نقل به مضمون که این شخصیت ساختگی است من نیستم!


رضوانه خانم گفته بود که این متن باید برود در آب و خیس بخورد فعلا!!


صحبتی هم پدرشان شد. آقای دباغ فردی انقلابی بود که کمتر از ایشان سخنی یا تقدیری است. همراهی ایشان با خانم دباغ
از زمانیکه دست همسر جوانشان را می گیرند و برای علم آموزی ثبت نام میکنند تا.. همراهی و تشویق ایشان برای مبارزه و انتخاب افراد مبارز!

خانم دباغ هم همسری بودند که حرف و رضایت همسرشان برای شان اهمیت داشته که در کتاب خاطرات شان هم ردپای این ویژگی مشخص است.

حدود دو ساعت مزاحم خانم رضوانه دباغ بودیم. هم از خاطرات گذشته شنیدیم و هم از امروز انقلاب مان و نگاهی به آینده، صحبت هایی از مادری و زن بودن هم شد که همه را به آقا رفرنس می دادند!
دو بار چایی شان از دهان افتاد و ما مشتاقانه گوش شده بودیم.

از ما پرسیدند شما هم از خودتان بگویید!
یکی از خواهرانم جواب داد :" حاج خانم فعالیت های ما در برابر شما هیچ است"


روز بسیار خوبی بود. نزدیک اذان بود، خداحافظی کردیم و دوستانم برای نماز به مسجد رفتند و از آنها جدا شدم و به خوابگاه برگشتم.

حالا می توانم بگویم دباغ الگوی زن مسلمان ایرانی است.




و شاه جمله ی ملاقات مان :

بسیج یک زن بسیج یک خانواده است.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی

نشست تابستان 97

بسم الله

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ


سی و نهمین نشست سراسری جنبش عدالتخواه دانشجویی- اطلاعیه شماره یک






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی

میز گرد خواهران اتحادیه های دانشجویی در خبرگذاری دانشجو به بهانه روز دختر

منتشر نشود//دبیران واحد خواهران تشکل‌های دانشجویی ار دغدغه‌هایشان می‌گویند/ نه فمنیسم، نه تحجر؛ در جستجوی اثرگذاری

یک هفته مانده به روز دختر دعوت شدیم به خبرگزاری دانشجو برای گفت گو پیرامون چند محور

گزارشی از این میزگرد میلاد حضرت معصومه (س) در 24 تیرماه 1397 منتشر شد.


در لینک زیر میتوانید این گزارش را بخوانید:

snn.ir/002vLG



من که هنوز حرف هایی برای گفتن دارم و بخشی از آن صحبت ها تخلیص شده یا توسط خود بنده گفته نشد، ان شالله در مطلبی منتشر خواهم کرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی

سیاست‌های ابلاغی افزایش جمعیت در بایگانی مسئولین

این یادداشت را به مناسبت روز ملی جمعیت نوشتم که در تاریخ 31 اردیبهشت 97 در سایت عیارآنلاین منتشر شد.



چهار سال از ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت می‌گذرد، اما گام مؤثری در راستای تحقق بخشیدن به این سیاست‌ها از سوی مسئولین برداشته نشده است؛ این در حالی است که جمعیت کشور در آینده نه‌چندان دور روند کاهشی به خود می‌گیرد که پیامدهای اجتماعی و اقتصادی نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت.


بیشتر در ادامه مطلب بخوانید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی

بحران پیری جمعیت و خواب سنگین مسئولین


پیری جمعیت یکی از بحران‌هایی است که در آینده نزدیک کشور را دچار مشکل و رکود اقتصادی خواهد کرد؛ به‌رغم تغییر سیاست‌های کلان کشور و هشدارهای صریح کارشناسان در این زمینه، همچنان متولیان امر عملاً همان سیاست‌های کنترل جمعیت دهه هفتاد را پیگیری می‌کنند!


بیشتر در امه مطلب بخوانید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی

اجرای سند ۲۰۳۰، این‌بار با شعار تأمین امنیت زنان!

کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در سال ۱۹۷۹ (۲۷ آذر ۱۳۵۸) مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفت. این کنوانسیون که یکی از مهم‌ترین قراردادهای بین‌المللی در زمینه تبعیض جنسیتی است، تبعیض جنسیتی را این‌گونه تعریف می‌کند: «قائل شدن به هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر مبنای جنسیت … در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی یا هر زمینه دیگر».

در ادامه مطلب بخوانید:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محدثه صادقی

حلال خدا را حرام می‌کنند!

فراکسیون زنان مجلس به دنبال ممنوعیت ازدواج زیر ۱۸سال

سن بلوغ در انسان‌ها متفاوت است و انتظار می‌رود سن ازدواج افراد هم متفاوت باشد. این قانون در طبیعت تصویب شده و شرع نیز بر آن صحه گذاشته است. باوجوداین، مجلس شورای اسلامی به دنبال نقض چنین قانونی است.


در ادامه مطلب بخوانید:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی

سـرآغاز دفترم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

سلام بر تنهایی آن هنگام که آدمی را به استیصال می‌رساند..

 سلام بر استیصال آن هنگام که آدمی را از خود می‌رهاند و به بند تنها پناه بی پناهان کشانده و موجب اعتصام می‌شود.
سلام بر گریه های شبانه.. بغض های فرو خورده آن هنگام که استکبار را در آدمی می‌کشد و او را در چشمه خضوع شست و شو می‌دهد.


از نقطه ای باید آغاز کرد و برای من ، این صفحه همانجاست.


می نویسم برای رشد

می نویسم برای تکثیر شدن

می نویسم برای رها شدن از قفس زمان و مکان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محدثه صادقی